--- رشتة علوم سياسي، به عنوان يكي از زمينههاي مطالعاتي دانشگاهي، از لحاظ روش، بينش، و تحليل، همواره دستخوش دگرگوني و تحولات شگرفي بوده است. در حالي كه در ابتدا فلاسفه و در مراحل بعد روزنامهنگاران به بررسي و تجزيه و تحليل مسائل و موضوعات سياسي ميپرداختند، رفتهرفته به موازات برخورداري اين رشتة مطالعاتي از استقلال نسبي، همزمان صاحبنظران و متخصصان حرفهاي در اين زمينه به صورت متمايز و در چهارچوب دپارتمانهاي خاص در دانشگاهها و موسسات آموزش عالي كشورهاي مختلف جهان پرورش يافتند. اما آنچه حائز اهميت است اين است كه همچنان علوم سياسي از دادههاي نظري و تجربي بسياري از فلاسفه، روزنامهنگاران، حقوقدانان، اقتصاددانان، و... تغذيه ميكند. در نوشتار حاضر، سعي بر آن بوده تا با بهرهگيري از نظريهها و رويكردهاي گوناگون، تصوير روشني از حدود علوم سياسي به عنوان يك رشتة دانشگاهي ارائه شود، تا آنچه كه سياست در مورد آن سخن ميگويد مانند فرايندهاي سياسي و عواملي همچون توزيع قدرت، هويت اجتماعي، ايدهها، و ارزشها كه از منابع عمدة تعارضات سياسي محسوب ميشوند، آسانتر شرح داده شود.