فهم فلسفي يا فكر علمي هميشه و هر جا در زبان اتفاق ميافتد و به همين اعتبار، زبان ظهور انديشه است و سخن مظهر فكر و خرد به شمار ميآيد. وقتي از ظهور انديشه در زبان سخن به ميان ميآيد به ظهور عالم و جهان هستي نيز اشاره ميشود. زيرا به حكم اين كه علم يك حقيقت ذات اضافه به شمار ميآيد همواره به يك معلوم اشاره دارد و هرگز نميتوان از علم بدون معلوم سخن به ميان آورد. در اين نوشته، نويسنده ميكوشد كه رابطة ميان فلسفه و سخن را معلوم كرده و نشان دهد كه نقش سخن در عالم انديشه تا چه اندازه بنيادي است. برخي مباحث كتاب از اين قرار است: منطق و گفتار؛ زبان زيرساخت و اصول بنيادين سخن؛ نقش عقل و فردگرايي در پيدايش علم نحو؛ نخستين مسئله نحوي و نقش آن در پيدايش تفكر فلسفي؛ واضعان الفاظ ـ واضعان شرايع؛ و دو واژة علم و معرفت و تفاوت آنها با يكديگر.