روانشناسي گشتالت "آنتي تزي" است در برابر "تز" روانشناسي ساختارگرايي ويلهلم و ونت؛ روانشناسي گشتالت مكتبي است كه جاي خود را به نظريههاي جديد سپرده است كه بيشتر با خصوصيات رواني و الگوهاي رفتاري انسان سالهاي آخر قرن بيستم تجانس دارد. اما خدمات مكتب گشتالت به كل دانش نوپا و هنر در حال پيشرفت را نميتوان ناديده گرفت، همچنين افكارخلاق و سازندهي آن عده از صاحبنظران اين مكتب را هم نميتوان كنارگذاشت، مكتب روانشناسي گشتالت، نتيجهي فعاليتهاي مايكل ورتايمر، ماكس ورتايمر، كورت كوفكا، دلفگانگ كهلر، كورت لوين، كارل لشلي است. نگارنده در كتاب حاضر در هفت فصل به اصول كلي روانشناسي گشتالت پرداخته است. در فصل نخست به ديدگاههاي موثر در شكلگيري روانشناسي گشتالت، در فصل دوم به بنيانگذاران روانشناسي گشتالت و در فصل سوم به روانشناسي اراده گرايي "ويلهم وودنت" اشاره كرده است. در فصل چهارم به اصول كلي روانشناسي گشتالت، در فصل پنجم به ديگر مباحث روانشناسي از نظر مكتب گشتالت، در فصل ششم به تئوري ميداني "كورت لوين" و در فصل هفتم به سرنوشت روانشناسي گشتالت پرداخته است.