,"كتاب حاضر، رماني فارسي است كه با زباني ساده و روان و بيان جزئيات لازم نگاشته شده است. نويسنده با پرداخت مناسب شخصيتها و توصيف عميقترين احساسات و افكار آنها و همچنين با بيان دقيق جزئيات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهاي كتاب با خود همراه ميسازد. در داستان ميخوانيم: «دستم را گذاشتم روي شانهاش و گفتم: تو فقط قشنگ حرف ميزني، با چيزايي كه ميگي خيلي فرق داري. كاش فقط يه ذره شبيه حرفاي قشنگت بودي. كمي خيره به چشمهايم نگاه كرد. سكوت كرده بود و هيچ نميگفت. ترسيدم؛ از اينكه چيزي نگفت ترسيدم. منتظر شدم ببينم از دهانش چه كلامي خارج ميشود. دستم را از شانهاش پس زد»."