اين مجموعه حاوي مقالاتي است از نگارنده با اين عناوين: "در پي دنياي آرماني" (در خصوص اهميت قايل شدن براي اخلاق در جوامع غربي)، "افول انديشههاي آرمان شهرگرايانه"، "جامبا تيستا ويكو و تاريخ فرهنگي (در تقدير از سيدني مورگنبسر)"، "نسبيتگرايي ادعا شده در انديشهي اروپاي سدهي هجدهم"، "ژوزف دومستر و خاستگاه فاشيسم"، "فراز و نشيب وحدت اروپا"، "تقديس ارادهي رمانتيك: شورش عليه اسطورهي جهاني آرماني" و "تركهي خميده" (دربارهي ظهور مليگرايي)، براي نمونه در مقالهي "ژوزف دومستر و خاستگاه فاشيسم" نويسنده اذعان ميدارد: "هستهي اصلي فلسفهي مستر، انتقاد تمام و كمال از خردي بود كه فيلسوفان سدهي هجدهم توصيه ميكردند و اين فكر، هم وامدار مفهوم جديد مليت بود كه در نتيجهي جنگهاي انقلابي در فرانسه مطرح شد و هم وامدار برك و انتقادش از انقلاب فرانسه و از حقوق و ارزشهاي ابدي و جهاني و تاكيدش بر موضوعهاي ملموس و نيروي الزامآور عرف و سنت توجه مستند به تجربهگرايي انگليسي به ويژه ديدگاههاي بيكن و لاك براي اين است كه بتواند از آنها ايراد بگيرد ولي با اكراه، زندگي اجتماعي مردم انگلستان را ميستايد. مستر به زباني كه گاهي به زيبايي و وقار ادبيات يونان و روم باستان است، اعلام ميدارد كه توضيح و تبيين عقلاني يا تجربي در واقع به منزلهي سرپوشي براي گناه است زيرا در دل دنيا رمز و رازي وجود دارد كه بسيار پنهان و دستنيافتني است. دين بر خرد برتري دارد نه به اين دليل كه پاسخهايي قانعكنندهتر به ما ميدهد بلكه به اين دليل كه هيچ پاسخي به ما نميدهد. دين به قانع كردن ما يا به استدلال كردن نميپردازد. تنها فرمان ميدهد. ايمان فقط زماني واقعي است كه كوركورانه باشد اگر به دنبال توجيه بگردد كارش تمام است".